در این روزگار پرشتاب، وقتی به بازار ایران نگاه میکنی، چیزی جز یک جنگ سرد و نانوشته میان اصل و بدل نمیبینی. خیابانها، کوچهها و بازارهای بزرگ، پُر شدهاند از کالاهایی که بر چهرهشان نام برندهای جهانی نقش بسته؛ اما وقتی دست میگذاری رویشان، میفهمی که اینها فقط سایهای ضعیف و ارزانقیمت از اصلاند. از کفشهایی که با لوگوی برندهای معتبر جهانی به فروش میرسند تا پوشاکی که نشان یک نام بزرگ را یدک میکشند، و حتی لوازم الکترونیکی و آرایشی که بیآنکه زیر ذرهبین بروی، دستبهدست میچرخند و چشم مشتری را میزنند.
این تقلب و جعل که این روزها بیداد میکند، نه فقط یک ماجرای اقتصادی است که به جیب تولیدکنندههای واقعی و مصرفکنندههای سادهلوح ضربه میزند، بلکه به چیزی عمیقتر اشاره دارد؛ به خلأ فرهنگیای که در پشت این موج ایستاده. مردم، وقتی با این کالاهای ارزانتر روبهرو میشوند، گاه ناخودآگاه به یک انتخاب اجباری دچار میشوند؛ انتخاب میان اصل یا بدل، میان کیفیت و قیمت، میان حقیقت و تصویر. در این میان، فرهنگ مصرف، اعتماد عمومی و حتی عزتنفس اجتماعی در معرض آسیب جدی است.
اگر کمی دقیقتر نگاه کنیم، این پدیده میتواند نشانهای از بیاعتمادی گستردهای باشد که میان تولیدکننده، فروشنده و مشتری شکل گرفته. وقتی بازار پُر شده از محصولات تقلبی، دیگر نمیتوان با اطمینان خرید کرد. آدم به هر فروشگاه که میرسد، باید موشکافانه بگردد، تحقیق کند و گاه از دلِ شک و تردید عبور کند تا مبادا اسیر یک نام دروغین شود. این بیاعتمادی فقط اقتصادی نیست، ریشهاش به زیرساختهای فرهنگی و روانی جامعه بازمیگردد؛ جایی که هویت مصرفیِ ما بهجای اصالت، به صورت کالایی ساده و سطحی تنزل یافته است.
در چنین بازاری، تولیدکنندگان واقعی هم آسیب میبینند. آنها که برای کیفیت و نوآوری زحمت کشیدهاند، گاه زیر سایهی کالاهای تقلبی، زمین میخورند. این رقابت ناعادلانه، باعث میشود که انگیزه برای تولید باکیفیت کاهش یابد و در نهایت، همه از این چرخه باخت خواهند داشت.
اما چرا این پدیده چنین ریشه دوانده؟ شاید یکی از دلایل اصلی، نبود نظارت دقیق و قوانین مؤثر باشد که بتوانند جلوی این کپیبرداریهای بیرحمانه را بگیرند. اما مسئله صرفاً قانونی نیست؛ بخش عمدهای از آن به فرهنگ عمومی برمیگردد؛ جایی که مصرفکننده با چشمبسته بهدنبال برند میدود اما نمیداند که ممکن است کالای اصل در بازارهای قانونی کمتر و گرانتر باشد. این شکاف میان آرزو و واقعیت، خود بحران دیگری است که باید به آن اندیشید.
در پایان، نمیتوان از این پدیده فقط بهعنوان یک مشکل بازار یاد کرد. این پدیده، آینهای است از وضعیتی که در آن، هویت و اصالت، زیر چرخهای قیمت و تقلب له میشود. اینجا جایی است که باید از خود بپرسیم: در این میدان جنگ میان اصل و بدل، ما کجاییم و چه جایگاهی برای فرهنگ اصیلِ تولید و مصرف در جامعهمان قائل هستیم؟ این گزارش، با نگاهی دقیق و آماری، کوشیده تا این موضوع پیچیده را از زوایای مختلف بررسی کند؛ چرا که این داستان، تنها قصهی یک کالا نیست، بلکه داستانی است از جامعهای که در تقاطعِ اقتصاد، فرهنگ و روان ایستاده است.
وضعیت بازار: آماری نگرانکننده
بر اساس گزارشها، حدود ۷۰ درصد از پوشاک موجود در بازار ایران، جعلی و با برچسب برندهای خارجی عرضه میشوند، در حالیکه تنها ۳۰ درصد از این محصولات تولید داخلی هستند. این آمار، نشاندهندهی نفوذ گستردهی کالاهای تقلبی در بازار و ترجیح مصرفکنندگان به خرید این محصولات است.
دلایل گرایش به خرید برندهای جعلی
۱. قیمت پایینتر: یکی از اصلیترین دلایل خرید کالاهای تقلبی، قیمت پایینتر آنها نسبت به نمونههای اصلی است. مصرفکنندگانی که توان مالی خرید برندهای اصل را ندارند، به سمت نمونههای جعلی با قیمت مناسبتر گرایش پیدا میکنند.
۲. نمایش موقعیت اجتماعی: در برخی موارد، افراد برای نمایش موقعیت اجتماعی خود، به خرید کالاهای برند—even اگر جعلی باشند—روی میآورند. داشتن یک کیف با لوگوی برند معروف یا پوشیدن کفشی با نشان یک شرکت معتبر، میتواند برای برخی افراد احساس پرستیژ ایجاد کند.
۳. عدم آگاهی از تقلبی بودن: برخی از مصرفکنندگان ممکن است از تقلبی بودن کالایی که خریداری میکنند، آگاه نباشند. تولیدکنندگان و فروشندگان با استفاده از برچسبها و بستهبندیهای مشابه نمونههای اصلی، مصرفکنندگان را فریب میدهند.
۴. نبود برندهای معتبر داخلی: کمبود برندهای معتبر داخلی و عدم اعتماد به کیفیت محصولات داخلی، مصرفکنندگان را به سمت برندهای خارجی—even اگر جعلی باشند—سوق میدهد.
تأثیرات اقتصادی و فرهنگی
رشد بازار کالاهای جعلی تأثیرات منفی متعددی بر اقتصاد و فرهنگ کشور دارد:
- ضربه به تولیدکنندگان داخلی: تولیدکنندگان داخلی که با کیفیت بالا و قیمت مناسب فعالیت میکنند، در رقابت با کالاهای جعلی و ارزانقیمت دچار مشکل میشوند.
- کاهش اعتماد مصرفکنندگان: گسترش کالاهای تقلبی باعث کاهش اعتماد مصرفکنندگان به بازار و برندها میشود.
- تضعیف فرهنگ مصرف: رواج کالاهای جعلی میتواند به تضعیف فرهنگ مصرف و افزایش تمایل به خرید کالاهای ارزان و بیکیفیت منجر شود.
راهکارهای مقابله با پدیدهی برندهای جعلی
۱. افزایش آگاهی عمومی: آموزش و اطلاعرسانی به مصرفکنندگان دربارهی نحوهی تشخیص کالاهای اصل از تقلبی میتواند به کاهش تقاضا برای کالاهای جعلی کمک کند.
۲. تقویت برندهای داخلی: حمایت از تولیدکنندگان داخلی برای ایجاد و تقویت برندهای معتبر، میتواند جایگزینی مناسب برای برندهای خارجی جعلی باشد.
۳. نظارت و برخورد قانونی: افزایش نظارت بر بازار و برخورد قانونی با تولیدکنندگان و فروشندگان کالاهای تقلبی میتواند از گسترش این پدیده جلوگیری کند.
۴. تسهیل واردات قانونی: تسهیل واردات قانونی کالاهای برند میتواند نیاز مصرفکنندگان به کالاهای اصل را برطرف کرده و بازار کالاهای جعلی را محدود کند.
تکمله: پدیدهای فراتر از بازار
پدیدهی برندهای جعلی در بازار ایران، نتیجهی ترکیبی از عوامل اقتصادی، فرهنگی و روانی است. برای مقابله با این پدیده، نیاز به رویکردی جامع و هماهنگ از سوی دولت، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان وجود دارد. افزایش آگاهی عمومی، حمایت از تولید داخلی و تقویت نظارت بر بازار میتواند به کاهش تقاضا برای کالاهای جعلی و ارتقای کیفیت بازار منجر شود.





