چرا برخی برندها بعد از انقلاب دیگر زنده نشدند؟
در تاریخ این خاک کهن، برندها فقط نشانهای کالا و تجارت نبودهاند؛ بیش از آن، آینههایی زنده بودهاند که تصویر سیاست، فرهنگ و اجتماع را بازتاب میدادند. هر نامی که بر زبانها جاری میشد، صرفاً یک علامت تجاری نبود، بلکه نمادی بود از تاریخچهای پیچیده، گرهخورده به قدرت و مناسبات زمانه. برندهایی که پیش از انقلاب، همچون ستارگان در آسمان بازار میدرخشیدند، امروز یا به فراموشی سپرده شدهاند یا زیر سنگینترین پردههای ممنوعیت و سانسور دفن گشتهاند.
«کوروش» با آن نام پرشکوهش، «فردوسی» که قصهی حماسه و زبان را در خود داشت، «شاهپر» و دیگر برندهایی که هر کدام به نوبهی خود داستانی داشتند، نهفقط کالاهایی برای خرید و فروش، بلکه حاملان هویت و شکوهی بودند که سیاست روز بیرحمانه آنها را به دست فراموشی سپرد یا نابود کرد. برندها، بهجای اینکه بر بلندای افتخار و اعتماد مردمان بایستند، قربانی بازیهای پیچیدهی قدرت و سیاست شدند؛ جایی که منافع سیاسی، اغلب بر سرنوشت اقتصادی سایه افکند و هویتهای تجاری را خاکستر کرد.
این گزارش میکوشد پا به دل این قصهها بگذارد؛ در آن تاریکیها و پیچوخمهایی که سیاست و اقتصاد به هم تنیدهاند و برندها بهسادگی قربانی این منازعات شدهاند. آنجا که نامها، رنگوبوی گذشته را به همراه داشتند اما سیاست، بر آنها مهر ممنوعیت زد و راه را بر بقا و شکوهشان بست. این گزارش به دنبال چرایی مرگ این برندهاست؛ به دنبال یافتن ریشههایی که چگونه و چرا آنهایی که روزی نماد اعتماد و هویت بودند، به خاطرهای بدل شدند که تنها در لابهلای تاریخ پراکنده است.
از میان این ویرانهها، پرسش بزرگتر این است: آیا برندها فقط کالاهایی مصرفیاند یا بازتابی از تاریخ، فرهنگ و سیاست؟ و آیا میتوان باور داشت که در پیچیدگیهای سیاست، جایی برای ماندگاری اصالت و هویت برند وجود دارد؟ در این میان، تجربهی برندهای ایرانیِ گذشته، درسی تلخ اما آموزنده است برای کسانی که امروز میکوشند برندهای خود را در این خاک بسازند و به جهانیان عرضه کنند؛ یادآوریای که سیاست و اقتصاد دو روی یک سکهاند و هر برندی اگر نخواهد به باد فراموشی سپرده شود، باید بتواند در این میان راه خود را بیابد.
سرنوشت برندها در ایران، حکایتی است از جدال میان قدرت و فرهنگ، میان حفظ هویت و فشارهای بیرونی، میان گذشته و آینده. این گزارش نهفقط به تاریخ نگاه میکند، بلکه به آینهی امروز مینگرد؛ جایی که برندهای نوپا و قدیمی، هر یک بهنحوی در این معرکه نفس میکشند و باید بیاموزند که چگونه در این فضای پیچیده دوام آورند و به صدای فرهنگ و تاریخ بدل شوند، نهفقط کالایی برای فروش.
جایگاه تاریخی برندها پیش از انقلاب
برندهایی مثل «کوروش»، «فردوسی» و «شاهپر» که در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ در ایران فعالیت میکردند، نهتنها در بازار داخلی شناختهشده بودند، بلکه بخشی از هویت اقتصادی و فرهنگی آن دوران بهشمار میرفتند. این برندها در حوزههای مختلف، از فروشگاههای زنجیرهای گرفته تا صنایع غذایی و نساجی، حضوری چشمگیر داشتند.
برای نمونه، فروشگاههای «کوروش» و «فردوسی» بهعنوان فروشگاههای زنجیرهای پیشرو در ایران، نمونههای اولیهی تجارت مدرن محسوب میشدند و بخشی از تغییرات اقتصادی و اجتماعی در شهرهای بزرگ بودند. همچنین برندهایی مانند «شاهپر» در تولید کالاهای مصرفی، بخشی از بازار آن زمان را در اختیار داشتند و بسیاری از مردم به محصولات آنها اعتماد داشتند.
تأثیر انقلاب و تغییرات سیاسی بر برندها
با وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، فضای سیاسی و اجتماعی ایران دگرگون شد و این تحول گسترده تأثیر عمیقی بر فضای اقتصادی کشور گذاشت. بسیاری از برندها که در نظام سابق شکل گرفته بودند، به دلایل مختلف از جمله مسائل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، بهتدریج از بازار حذف شدند.
دلایل اصلی این حذف عبارتاند از:
- تغییر فضای سیاسی و ایدئولوژیک
انقلاب اسلامی ایران همراه با تغییرات گستردهی فرهنگی و سیاسی بود که در آن، نمادهای گذشته بهعنوان نشانههای رژیم سابق شناخته میشدند. برندهایی که نام یا نمادهایشان با دورهی پیش از انقلاب همخوانی داشت، بهعنوان «نامهای ممنوع» شناخته شدند. - تصاحب و ملیسازی
بسیاری از شرکتها و کارخانههای خصوصی که متعلق به سرمایهگذاران و کارآفرینان دوران پیشین بودند، ملیسازی شدند یا تحت کنترل نهادهای دولتی قرار گرفتند. این روند باعث تغییر در استراتژیهای برندینگ و گاه حذف کامل نامهای تجاری قبلی شد. - سانسور فرهنگی و اقتصادی
نامها و نشانههایی که با گفتمان انقلاب ناسازگار تشخیص داده میشدند، از رسانهها، تبلیغات و بازار حذف شدند. بسیاری از برندها بهدلیل ممنوعیت تبلیغات یا تغییر مالکیت، عملاً به فراموشی سپرده شدند.
نمونههای بارز برندهای حذفشده
- کوروش و فردوسی: این فروشگاههای زنجیرهای که پیش از انقلاب در بازار تهران و دیگر شهرهای بزرگ فعالیت داشتند، پس از انقلاب عملاً دیگر دیده نشدند. بسیاری از ساختمانها و مراکز آنها به نهادهای دولتی و حکومتی واگذار شد و نام این برندها از فضای عمومی محو شد. مطالعات نشان میدهد که در دهههای پس از انقلاب، هیچ برنامهی جدی برای بازسازی یا احیای این برندها وجود نداشته است.
- شاهپر: برند فعال در تولید کالاهای مصرفی که در بازار دههی ۵۰ حضور پررنگ داشت، پس از انقلاب بهدلایل مرتبط با مالکیت و تغییر سیاستهای اقتصادی، بهکل از بازار کنار رفت و با گذشت زمان به فراموشی سپرده شد.
دادهها و آمار مربوط به حذف برندها
با وجود کمبود دادههای رسمی و آماری کامل در زمینهی برندهای حذفشده پس از انقلاب، برخی مطالعات دانشگاهی و گزارشهای اقتصادی نشان میدهند:
- بین سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷، بیش از ۶۰ درصد از برندهای معتبر و شناختهشدهی پیش از انقلاب، یا بهطور کامل از بازار ایران حذف شدند یا بهشدت تضعیف شدند.
- در بازهی زمانی ۲۰ سال پس از انقلاب، بخش قابلتوجهی از سرمایهگذاریهای اقتصادی به سمت صنایع دولتی و نیمهدولتی رفت که کمتر تمایل به احیای برندهای پیشین داشتند.
- در نظرسنجیهای غیررسمی از مصرفکنندگان ایرانی، بیش از ۷۵ درصد پاسخدهندگان معتقد بودند که فقدان برندهای ملیِ قوی پس از انقلاب، یکی از ضعفهای اقتصادی کشور است.
تأثیر فضای مدیریتی و فرهنگی بر برندها
شاید بتوان گفت علت اساسی زنده نماندن برخی برندها در ایران، علاوه بر تغییر فضای سیاسی، عدم توجه به اهمیت برندینگ و مدیریت برند در فضای پس از انقلاب بوده است. بسیاری از نهادهای اقتصادیِ جدید یا دولتی که پس از انقلاب مسئولیت مدیریت این برندها را برعهده گرفتند، تخصص یا انگیزهی لازم برای حفظ و توسعهی برندهای قدرتمند را نداشتند.
از سوی دیگر، فضای فرهنگی کشور که در سالهای پس از انقلاب تمایل به حذف یا نادیدهگرفتن نمادهای پیشین داشت، مانع از آن شد که این برندها بهعنوان بخشی از تاریخ اقتصادی و فرهنگی به رسمیت شناخته شوند و فرصتی برای احیا پیدا کنند.
پیامدهای عدم احیای برندها برای اقتصاد ایران
- کاهش تنوع بازار: حذف برندهای قدیمی باعث کاهش رقابت و تنوع کالاها و خدمات در بازار شده است. این موضوع میتواند به کاهش کیفیت و افزایش قیمت منجر شود.
- فرصتسوزی در برندینگ ملی: بسیاری از برندهای پیشین میتوانستند بهعنوان سرمایههای فرهنگی و اقتصادی کشور، با بازسازی و بهروزرسانی، جایگاه قویتری در بازار ملی و حتی بینالمللی پیدا کنند.
- کاهش اعتماد مصرفکننده: نبود برندهای معتبر ملی و توجهنکردن به هویت برندهای داخلی، باعث کاهش اعتماد مصرفکنندگان به بازار داخلی شده است.
نگاه به آینده؛ احیای برندهای تاریخی بهعنوان فرصتی مغفول
در سالهای اخیر، برخی کارشناسان بر اهمیت احیای برندهای تاریخی تأکید کردهاند. بازسازی برندهایی مانند «کوروش» یا «شاهپر» میتواند، علاوه بر ایجاد اشتغال، تقویت اقتصاد ملی و افزایش رضایت مصرفکننده، پلی برای ارتباط نسلهای مختلف با هویت فرهنگی-اقتصادی ایران باشد.
همچنین بهرهگیری از فناوریهای نوین دیجیتال و بازاریابی مدرن میتواند به این برندها امکان رقابت دوباره در بازارهای داخلی و خارجی را بدهد.
تکمله
سرنوشت برندهای حذفشدهی پس از انقلاب، نمونهای از تأثیر عمیق فضای سیاسی و فرهنگی بر حوزهی اقتصاد است. نامهایی که زمانی نماد پیشرفت اقتصادی و مدرنسازی بودند، بهدلیل تحولات سیاسی و تغییر سیاستهای اقتصادی، ممنوع، حذف یا به فراموشی سپرده شدند. این پدیده نهتنها به اقتصاد ایران آسیب زده، بلکه فرصتهای بسیاری برای توسعهی برندینگ ملی را از دست داده است.
برای آینده، بازشناسی، احیا و سرمایهگذاری در این برندها میتواند به رشد اقتصادی، تقویت هویت ملی و توسعهی بازارهای جدید کمک کند. این امر نیازمند همکاری بین بخش دولتی، خصوصی و جامعهی مدنی است تا برندها را از زیر سایهی سیاستزدگی خارج کنند و به جایگاهی شایسته در بازارهای امروزی برسانند.
منابع:
- گزارش مرکز آمار ایران، ۱۴۰۲
- پژوهشهای دانشگاه تهران در حوزهی اقتصاد و مدیریت برند، ۱۴۰۱
- مصاحبه با کارشناسان صنعت و برندینگ، ۱۴۰۲
- گزارشهای خبری و اقتصادی در رسانههای داخلی و بینالمللی، ۲۰۲۳





